حسن برخورداری پور
بارندگی های اخیر، شاید هنوز لیوان خالی مردم را بویژه در شهرهایی که تا به حال با کمبود نزولات جوی و خشکسالی های پیاپی مواجه بودند نیمه پر هم نکرده اما حداقل به نسبت سال های پیش، حجم آن را بالاتر برده است پس اینجا از جاهایی است که واقعا باید نیمه پُر لیوان را ببینیم نه نیمه خالی را.
خدا را باید سپاس گفت که هنوز یک سامانه نرفته، خبر از آمدن یک سامانه بارشی دیگر می رسد و این یعنی نزول رحمت خداوند بر دشت و باغ و کوه و بیابان عطشناک. نزول نعمت خداوند بر سدهایی که خبرهای خوشایندی از موجودی آنها به گوش نمی رسد. این یعنی کشاورز از این که دوره آبی طولانی باغش را، باران و برف جبران می کند شب، اندکی راحت تر سر بر بالین می گذارد، یعنی دامدار خوشحال است که در فصل بهار و تابستان، رمه اش کمتر، پوزه بر خاک خشک و مرتع بی حاصل می مالد، یعنی رویش، سبزی، سبزینگی…
این روزها، حال و هوای ایران عزیز ما نمناک و مرطوب است. یک جا تا کمرکش قد بچه هایش برف آمده، یک جای دیگر باران باریده… باریده و باریده…، شسته و رُفته و رَفته. بیشتر شهرهای کشور، نمک گیر لطف خداوند شده اند، بماند که برخی ها علاوه بر نمک گیر شدن، زمین گیر هم شده اند. شهرهایی که برودت هوا آن قدر زیاد شده که مشکلاتی برای مردمانش بوجود آمده و کمبود و بعضاً قطعی گاز یکی از این مشکلات بوده است مخصوصا برای شهرهایی که به اصطلاح، ته خط قرار گرفته و سهمشان از بی انصافی برخی از ما مردم و گاز دادن ما در مصرف گاز، قطعی گاز شده است.
16 درجه زیر صفر و حتی بیشتر!! ساده نیست، استخوان سوز است.
و ما مردمی که انگار عادت کرده ایم در زمستان، تابستانی باشیم و با یک لباس نازک آستین کوتاه در خانه بچرخیم اما در عوض شعله های بخاری مان سر به فلک بکشد. درب و پنجره هایمان چفت و بست درستی ندارد، دریچه های کولرمان از تابستان هنوز باز است و …
برخی جاهای دیگر هم که باران زیاده روی کرده است، زیادی آب، از دل جوی و جدول ها بیرون زده و راه کوچه و خیابان را در پیش گرفته است، آبگرفتگی هم مشکلات خاص خودش را دارد. سیل اما چهره خشن این زیاده روی است. برخی مردم را مجبور به ترک خانه و کاشانه خود در شهرها و روستاها می کند.
رفسنجان ما هم این روزها بارندگی نسبتا خوبی را دشت کرده است. چند روز پیش را که یادتان هست، آب از لب و لوچه همه سرازیر شد. 22 میلی متر؛ و چه ذوقی کردند بچه هایی که کمتر فرصت کرده بودند چترشان را بردارند و زیر باران بروند.
در شهر رفسنجان که یک شیب درست و حسابی ندارد، آب خیلی زود از دل جوی ها و جدول ها بیرون می زند و راهی سطح خیابان ها می شود. آبگرفتگی یکی از مشکلات همیشگی شهر رفسنجان بوده است اما همان طور که در ابتدا گفته شد حرف بر سر این است که آن نیمه دیگر لیوان را هم ببینیم که آب خوبی در آن جمع شده است. خشکسالی های پیاپی این دشت تشنه را در نظر بگیریم آن وقت وقتی چنین بارانی بیاید باید پیشانی شکر به درگاه خداوند بساییم. کمی بدسلیقگی است اگر بخواهیم در این میان، لب به گلایه و ناسپاسی بگشاییم و نیمه خالی لیوان را ببینیم. درست است، نیمه خالی این لیوان، عدم پیش بینی برخی تمهیدات لازم برای جلوگیری از این قبیل مشکلات، در زمان بارندگی و پس از بارندگی است. باید نواقص موجود را شناسایی و به مسوولین مربوطه گوشزد کرد اما در این میان نباید در انتقاد، راه افراط در پیش گرفت و از مسأله اصلی که همان نزول فیض خداوندی و لزوم شکرگزاری به درگاه پروردگار است هم غافل شد. این که در سایت و کانال خبری و رسانه و مطبوعه، عوض این که بارقه های امید را در دل مردم بویژه کشاورزان و دامداران و … زنده کرده و مردم را دعوت به شگرگزاری همگانی در جهت جلب هر چه بیشتر رحمت خداوند نماییم بیشتر بر کاستی ها تمرکز کرده و به انتقاد و خدای نکرده تخریب دیگران بپردازیم، کارچندان معقولی به نظر نمی رسد. هر چند نمی توان چشم خود را بر مشکلات موجود هم بست و از کنار آن به سادگی گذشت. از سوی دیگر، مسوولین هم نباید از این مشکلات غافل مانده و در جهت رفع آنها بکوشند تا شیرینی نزول رحمت خداوند با دغدغه افتادن آب در خانه و کاشانه و مسیر عبور مردم به تلخی مبدل نشود.
این سامانه ها که این روزها به شهر ما آمده اند. مهمان خوش قدم ما هستند و چه خوب گفته اند که میهمان روزی خودش را با خودش می آورد. این سامانه ها حال مردم را به سامان می کند. شکرگزار خداوند باشیم تا باز هم میهمان ما شوند.
چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید.
چترها را باید بست، زیر باران باید رفت.
فکر را ، خاطره را زیر باران باید برد با همه مردم شهر
زیر باران باید رفت.